English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 308 (9392 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bungle U خام دستی
bungled U خام دستی
bungles U خام دستی
bungling U خام دستی
clumsiness U خام دستی
inexperience U خام دستی
foozle U خام دستی
gaucherie U خام دستی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
scanner U وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners U وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
manual U دستی
manual U کتاب دستی نظامنامه
manual U دستور رزمی دستی سیستم دستی
portable U دستی
skill U چیره دستی
skill U استادی زبر دستی
snips U قیچی دستی برای بریدن ورقات فلزات
javelin U نیزه دستی سبک
puck U یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
pucks U یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
commode U چارپایه زیرمستراح دستی
commodes U چارپایه زیرمستراح دستی
handbill U اگهی دستی
handbills U اگهی دستی
handmade U دستی
barrow U چرخ دستی چرخ دوره گردها
barrows U چرخ دستی چرخ دوره گردها
smack U کف دستی زدن
smacked U کف دستی زدن
smacks U کف دستی زدن
manually U بصورت دستی
craft U کشتی وسیله سرگرمی هنر دستی قایق
crafts U کشتی وسیله سرگرمی هنر دستی قایق
handier U دستی
handiest U دستی
handy U دستی
mouse U وسیله ورودی کوچک دستی که روی سطح صاف حرکت میکند تا محل نشانه گر در صفحه را مشخص کند
mouses U وسیله ورودی کوچک دستی که روی سطح صاف حرکت میکند تا محل نشانه گر در صفحه را مشخص کند
paddle U وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد
paddled U وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد
paddles U وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد
paddling U وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد
circumvent U باحیله پیش دستی کردن
circumvented U باحیله پیش دستی کردن
circumventing U باحیله پیش دستی کردن
circumvents U باحیله پیش دستی کردن
cane U چوب دستی
caned U چوب دستی
canes U چوب دستی
caning U چوب دستی
wheelbarrow U چرخ دستی فرقان
wheelbarrow U با چرخ دستی یا چرخ خاک کشی حمل کردن
wheelbarrows U چرخ دستی فرقان
wheelbarrows U با چرخ دستی یا چرخ خاک کشی حمل کردن
trolley U چرخ دستی مامورتنظیف
trolleys U چرخ دستی مامورتنظیف
backhand U پشت دستی یا ضربه با پشت راکت
backhands U پشت دستی یا ضربه با پشت راکت
wand U دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wands U دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
stave U بشکل چوب دستی یاچماق وغیره دراوردن
sideboard U میز دم دستی
sideboards U میز دم دستی
awkwardly U از روی خام دستی یا ناشی گری
pallet U چرخ دستی حمل بار مقر حمل مهمات سکوی حمل بار
pallets U چرخ دستی حمل بار مقر حمل مهمات سکوی حمل بار
cramp U پیچ دستی درودگری
cramps U پیچ دستی درودگری
handbook U کتاب دستی
handbooks U کتاب دستی
handicraft U پیشه دستی
handicraft U صنعت دستی
handicraft U کار دستی
handicraft U هنر دستی
handicraft U صنعت دستی حرفه
handcart U ارابه دستی
handcart U چرخ دستی
handcarts U ارابه دستی
handcarts U چرخ دستی
organ grinder U نوازنده سیار ارگ دستی
organ-grinder U نوازنده سیار ارگ دستی
organ-grinders U نوازنده سیار ارگ دستی
single-handed U یک دستی
naivety U بی ریایی خام دستی
bellows U دم دستی
handicrafts U صنایع دستی
Jim Crow U ریل خم کن دستی
pushcart U ارابه دستی
pushcarts U ارابه دستی
generosity U خیر خواهی گشاده دستی
miseries U تهی دستی نکبت
misery U تهی دستی نکبت
longbow U اغراق گویی کمان دستی
longbows U اغراق گویی کمان دستی
gimlet U مته دستی
gimlets U مته دستی
gun U تلمبه دستی
guns U تلمبه دستی
forestall U پیش دستی کردن بر
forestalled U پیش دستی کردن بر
forestalls U پیش دستی کردن بر
semaphore U مخابره با پرچم دستی
concertina U ارغنون دستی
concertinaed U ارغنون دستی
concertinaing U ارغنون دستی
concertinas U ارغنون دستی
dollies U سندان یا بلوکی که درپرچکاری دستی ورقات فلزی بکار می رود
dolly U سندان یا بلوکی که درپرچکاری دستی ورقات فلزی بکار می رود
Other Matches
craft revolving fund U حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
craft reimbursable supply U اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
three handed U سه دستی
ready use U دم دستی
levorotation U چپ دستی
palmar U کف دستی
hand held U دستی
hand made U دستی
left handedness U چپ دستی
hand held computer U کامپیوتر دستی
hand organ U ارگ دستی
hand operated chuck U سه نظام دستی
hand molding shop U قالبریزی دستی
hand molding U قالبریزی دستی
hand reamer U کوبه دستی
hand mill U اسیاب دستی
hand receipt U رسید دستی
hand roller U غلطک دستی
push cart U چرخ دستی
handsaw U اره دستی
handlist U فهرست دستی
handhold U گیره دستی
handbell U زنگ دستی
hand wheel U چرخ دستی
hand vise U گیره دستی
hand torch U مشعل دستی
hand tool U ابزار دستی
handwheel U چرخ دستی
hand saw U اره دستی
handwork U دستی دستکاری
hand grenade U نارنجک دستی
fly sheet U اعلانات دستی
fly bill U اگهی دستی
fly bill U اعلان دستی
eye glass U عینک دستی
end table U میزکوچک دم دستی
dump barrow U حرخ دستی
dug well U چاه دستی
string hand U دستی که زه را می کشد
drawing hand U دستی که زه را می کشد
door bundle U بارهای دستی
desk checking U بررسی دستی
go devil U ارابه دستی
portable drill مته دستی
hand drill مته دستی
hand crane U بارانگیز دستی
hand crane U جرثقیل دستی
hand compaction U تراکم دستی
hand compaction U توپرسازی دستی
hand cart U چرخ دستی
hand cart U ارابه دستی
hand power winch U جراثقال دستی
hand cable winch U جراثقال دستی
hand brake U ترمز دستی
hand augger U مته دستی
hand lade U پاتیل دستی
hang-gliding U گلایدر دستی
handbags U کیف دستی
handbag U کیف دستی
tommy gun U مسلسل دستی
tin snips U قیچی دستی
submachinegun U مسلسل دستی
staff gauge U اشل دستی
side board U میز دم دستی
right handedness U راست دستی
quern U اسیاب دستی
post hole auger U مته دستی
stick shift U دندهی دستی
stick shifts U دندهی دستی
hand knot U گره دستی
trial balloon <idiom> U یک دستی زدن
manual focusing knob U دکمهزوم دستی
egg beater همزن دستی
sub-machine guns U تیربار دستی
sub-machine guns U مسلسل دستی
sub-machine gun U تیربار دستی
sub-machine gun U مسلسل دستی
portable weir U سرریز دستی
portable receiver U رادیوی دستی
manual labour U امضای دستی
manual input U ورودی دستی
manual exchange U مرکز دستی
manual cutout U افتامات دستی
manual controller U نافم دستی
manual control U کنترل دستی
manual adjustment U تنطیم دستی
made ground U خاک دستی
long bow U کمان دستی
line hand U دستی که نخ را می کشد
light fingers U چابک دستی
manual operation U عمل دستی
manual operation U عملیات دستی
portable instrument U سنجه دستی
hand lever U اهرم دستی
paving beetle U تخماق دستی
nimble fingers U چابک دستی
nattiness U زبر دستی
mill file U سوهان دستی
manula shifting U اتصال دستی
manual skills U مهارتهای دستی
manual skill U مهارت دستی
manual ringing U زنگ دستی
manual pinion shift U استارت دستی
manual override U القای دستی
crank handle U اهرم دستی
adeptly U زبر دستی
cold link U پیوند دستی
carpenter's clamp U پیچ دستی
attache case U کیف دستی
bull horn U بلندگوی دستی
bitstock U مته دستی
alggardness U کند دستی
adeptness U زبر دستی
close fistedness U خشک دستی
paracaisson U گاری مهمات کش دستی
largess U گشاده دستی بخشیدگی
palmograph U خستگی نگار دستی
laptop computer U کامپیوتر دستی یا کیفی
pilot's trace U کالک دستی خلبان
portable appliance U وسیله برقی دستی
bear hug U دو دستی بغل کردن
hanging ladder U چوب بست دستی
lubber U خام دستی کردن
manual lever control U کنترل اهرم دستی
throttle hand lever U اهرم دستی گازی
manual recalculation U محاسبه مجدد دستی
swagger stick U چوب دستی کوچک
manipulatory U وابسته بکارهای دستی
manipular U وابسته بکارهای دستی
maulstick U زیر دستی دستگیره
mahlstick U زیر دستی دستگیره
trolly U چرخ دستی مامورتنظیف
spindling U چرخش دیسک دستی
foozle U باخام دستی زدن
rough draw U سر دستی طرح کردن
naivete U بی ریایی خام دستی
nattily U ازروی زبر دستی
wood auger U مته دستی چوب
portable electric tool U ابزار الکتریکی دستی
hand brake lever U اهرم ترمز دستی
go devil U ماشین بذرپاش دستی
hand calculator U ماشین حساب دستی
winch U دسته درآسیاب دستی
hand bag U کیف دستی خانم ها
hand advance U میزان کردن دستی
down hand welding U جوشکاری پایین دستی
equipment bag U ساک دستی بازیگر
bassinet U درشکه دستی بچگانه
free head grinding U سنگ زنی دستی
get round U پیش دستی کردن بر
arts and crafts U هنرهای تجسمی و دستی
hand operated molding machine U دستگاه قالبریزی دستی
hand plane U رنده کردن دستی
hand screw press U پرس پیحی دستی
hand selector switch U سوئیچ سلکتور دستی
handie talkie U فرستنده دستی کوچک
bear hugs U دو دستی بغل کردن
handy billy U پمپ دستی کوچک
hand lever operated grease gun U تلمبه دستی گریس
hand lead U بولت ژرفایاب دستی
hand loom U دستگاه بافندگی دستی
hand lead U عمق یاب دستی
pallet truck U جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
lifting cart U جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
pallet jack U جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
staddle U چوب دستی تکیه گاه
tinner's snip U قیحی ورق بری دستی
score off a person U بر کسی پیش دستی کردن
In capital(block)letters. U با حرف بزرگ ؟( دستی یا چاپ؟ )
score a person U بر کسی پیش دستی کردن
handie talkie U رادیوی کوچک دستی ترانزیستوری
manual training U دوره اموزش هنرهای دستی
handbarrow U زنبه خاک کشی دستی
double keyway broach U مته دستی با جا خار دوبل
automatize U خودکار کردن یک وسیله دستی
melodion U یکجور ارگ دستی یا پایی
craftshop U کارگاه هنرهای دستی تفریحی
Where are the luggage trolleys? U چرخهای دستی حمل بار کجاست؟
artifici tooth U دندان مصنوعی یا ساختگی یاعملی یا دستی
graphic portfolio U نقشههای ترسیمی دستی زمینی یا دریایی
hand made brick U اجر ساخته شده با قالب دستی
rack control U نوعی کنترل پروازی غیر دستی
to pump somebody for information <idiom> U یک دستی زدن به کسی [اصطلاح روزمره]
to fish for information <idiom> U یک دستی زدن به کسی [اصطلاح روزمره]
melodeon U ارگ پایی یا دستی نوعی نی کوچک
Where are the luggage trolleys? U چرخ دستی حمل بار کجا هستند؟
Where are the luggage trolleys? U چرخ دستی اسباب و اثاثیه کجا هستند؟
jackhammer U مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
tenon saw U اره دستی با تیغه پهن و پشته باریک
without lifting a finger U بدون اینکه به چیزی دستی بزند [اصطلاح روزمره]
aviation snips U قیچی دستی مرکبی برای بریدن ورقههای فلزی
land arm mode U سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما
to go one better U برکسی پیش دستی کردن روی دست کسی رفتن
serinette U ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
thin window display U نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
hand forming U شکل دادن فلزات تورق پذیر باابزارهای دستی و بلوکهای دقیق
breasted drill U مته دستی که ته ان به شکل بیضی است و در سینه شخص قرار می گیرد
distaff U فرموک [وسیله ای برای رسیدن پشم و پنبه به روش سنتی و دستی]
carding brush U شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
stereoplanigraph U نوعی دستگاه تهیه نقشه بطریقه برجسته بینی باطریقه دستی و رسم با مدادالکترونیکی
Recent search history Forum search
1فیلم اموزش صنایع دستی
1یک دستی زدن
0مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
1حمل دستی درون کارگاهی به مصالح تعلق می گیردآیا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com